اعضای یک تیم با تمرین و آموزش مستمر و نیز با هماهنگی و همدلی با یکدیگر میتوانند موفق باشند.
به گزارش رویداد شرق به نقل از روابط عمومی بیمه کوثر؛ امیر سرتیپ دوم فرشاد نجفیپور در کارگاه آموزشی تیمسازی که با حضور جمعی از معاونان، مدیران و کارکنان شرکت برگزار شد، ضمن بیان مطلب فوق، حرکتهای انفرادی را در دنیای امروز محکوم به شکست دانست و گفت: امروزه پیچیدگی کارها، حجم زیاد وظایف و زمانبر بودن مسئولیتها با پیشرفت بشر در عرصههای مختلف به قدری افزایش یافته است که دیگر نمیتوان از کسی انتظار داشت که به تنهایی از پس اجرای درست یک پروژه سنگین و حتی عادی بر آید هرچند اگر فردی بسیار باهوش، توانمند و خستگیناپذیر باشد. اکنون در عرصههای مختلف، بزرگترین و مستعدترین افراد هم در چینشی که با یک گروه شکل میدهند شکوفا میشوند و به نتیجه میرسند.
مدیرعامل ساتا با اشاره به تمرین و آموزش برای بهبود توانمندیها، گفت: وظیفه حرفهایها تمرین و تلاش برای یادگیری و اجرای آموزشهایی است که از سوی مربی، مدیر یا رهبر به آنان داده میشود. صد البته هدف همه این آموزشها و تمرینها شرکت در مسابقهای است که با هدف پیروزی و کسب دستاوردهای مختلف انجام میشود اما فراموش نکنیم که یک بازیگر حرفهای چه ببرد، چه ببازد مزد تلاش خود را میگیرد اما تماشاگران فقط مسابقه و نتیجه آن را میبینند که ممکن است خوشحالشان کند یا ناراحت. آنان همانطور که برای تمرین و آموزش وقت نمیگذارند و تلاش نمیکنند، تبعا از پیروزیها هم دستاورد عینی و ملموسی نصیبشان نمیشود.
نجفیپور از اتحاد و انسجام به عنوان شیرازه و مفهوم بنیادین «تیمبودن» نام برد و خاطرنشان کرد: در یک تیم، وقتی عضوی دچار مشکل شود، نتواند وظیفهاش را به خوبی انجام دهد، بیدقتی کند یا از عهده کاری بر نیاید سایر اعضای تیم موظفند طبق برنامهای که از قبل تعیین شده است و گاهی هم خلاقانه برای رفع آن مشکل تلاش کنند. حتی اگر عضو یک تیم تعمدا کمکاری کند، باز هم مسئولیت بر دوش دیگر اعضا تقسیم میشود زیرا این کاستی در عمل به مجموعه آنان و هدف مشترکشان خلل وارد میکند بنابراین نمیتوانند و نباید در برابر آن بیتوجه باشند.
وی با اشاره به اینکه گاهی برخی افراد در تعامل تیمی شرکت نمیکنند، گفت: اساسا نگاه این افراد کهنه و ناظر به همان موضوعی است که در ابتدای صحبت عرض کردم. متاسفانه هنوز هم خیلیها حرکت در یک مجموعه با اعضای متعدد را عاملی میدانند که از چهره شدن آنان جلوگیری میکند و با همین منطق، دست به تکروی میزنند. حتی بدتر از آن، گاهی اعضای یک تیم نه تنها نقش و وظیفه خود را در کنشگری با همتیمیها انجام نمیدهند بلکه دست به تخریب هم میزنند. در این نمونهها، فرد برتریطلب با درک این واقعیت که توانمندی یا ویژگیهای فردی وی به گونهای نیست که بتواند به عنوان یک عنصر تاثیرگذار و شاخص مطرح شود سعی میکند با تخریب در عملکرد همتیمیهایش و کمرنگ کردن نقش آنان، کاری کند که او و عملکردش بیشتر به چشم مخاطب بیاید.
نجفیپور با تاکید بر نادرست بودن این دیدگاه مندرس و منحط افزود: انسجام و اتحاد جوهر اصلی یک تیم موفق است و اگر همه اعضای آن، کارکردها و اهداف مجموعه را همچون هدف خود فرض کنند و به بهترین شکل تلاش کنند، بیتردید هم برنامهها و اهداف را محقق خواهند کرد و هم به دستاوردهایی فراتر از آن خواهند رسید. طبیعتا اگر فردی بین آنان از استعداد و توان خاصی هم برخوردار باشد ممکن است توجه ویژهای را به خود جلب کند اما این لطمهای به دیگر همتیمیهایش وارد نمیکند.
مدیرعامل ساتا مرور اهداف مشترک و رشد هرروزه را یک اصل در هر تیم موفقی برشمرد و تصریح کرد: برای اجرای این اصل، تیم به رهبر نیاز دارد. هرچند یک مدیر خوب میتواند بر اساس آخرین روشهای علمی بهترین برنامه و راهکارها را همسو با کارکردها و اهداف مجموعه تعریف و تدوین کند و اعضا را متناسب با ویژگیهایشان برای بهرهبرداری از راهکارها و امکانات و بالابردن مهارتها تربیت کند، اما در مقام اجرا، تیم موفق به یک رهبر قوی و مقبول نیاز دارد. رهبری تیم باید به عهده فردی باشد که فراتر از نکتهسنجیها و محاسبات ریز منطقی و ابزارهای مدیریتی، به کمک مقبولیتی که در بین اعضای تیم دارد، قلب و روح مجموعه را با خود همراه کند و از همه ظرفیتهای آنان برای رسیدن تیم به مقصود کمک بگیرد یا به اصطلاح فوتبالیها برای کسب پیروزی، بهترین بازی را از هر یک از بازیکنانش در زمین بگیرد. بنابراین هدف رهبر تیم تربیت اعضا نیست بلکه او با یاری توانایی هدایت و راهبری مجموعه که محصول شخصیت اوست میکوشد بهترین جانمایی، تقسیم وظیفه و نظم و هماهنگی را بین اعضای مجموعه برقرار کند و آن را به سمت پیروزی رهنمون شود.